سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاوش دوباره ی جیرفت باستانی

  

کاوش دوباره ی جیرفت باستانی

باستان شناسان معتبر جهان آبان ماه امسال به ایران  می آیند تا پنجمین فصل کاوش های باستانی خود را در حوزه ی هلیل رود و محوطه ی باستانی آغاز کنند نادر سلیمانی مهم ترین  دستاور های کاوش های اخیر را کشف یک کتیبه مربوط به نیمه ی نخست هزاره ی سوم قبل از میلاد دانست.این کتیبه سندی بود برای ازبین بردن  تردید باستان شناسان،این لوح خطی در پی کاوش های علمی در محل "تپه کنار صندل جنوبی"یافت شد که کمک شایانی در جهت اثبات وجود این تمدن کرد. دیگر در کتابهای تاریخی جهان به سادگی از جیرفت ایران به نام تمدنی بزرگ یاد می کنند. به گفته ی ایرنا این تنها لوح خطی است که طور کامل یافت شده است.این لوح خطی دارای ? سطر ودر هر سطر دارای ??حرف است این لوح به منظور رمز گشایی به نزد خط شناسان معروف دنیا ارسال شده است، که به عقیده ی کارشناسان به احتمال زیاد یک فرمان شاهی است که سال ها در زیر خاک مدفون بوده است. کارشناسان جهان تا کنون برای اثبات وجود یک تمدن باستانی در این مکان  تنها نبود خط را بهانه قرار می دادند که با این یافته دیگر بهانه ای نمی ماند. هالی پیتمن باستان شناس آمریکایی که  در ایران از اعضای تیم باستان شناسی دکتر یوسف مجید زاده بوده است در گفتگویی اختصاصی با میراث خبر در مورد این لوح چنین می گوید:خط کشف شده در جیرفت شباهتی به  هیچ یک از خطوط کشف شده تاکنون ندارد وبا توجه به جدید بودن و هم دوره ای آن با اختراع خط سومر نشان می دهد ما در جیرفت با تمدنی روبه رو هستیم که می تواند با نخستین تمدن بشری برابری کند ودر کاوش های آینده مسیر تمدن بشری را تغییر دهد این تمدن جزو غنی ترین محوطه های تاریخی  محسوب می شود به طوری  که تا کنون در طول ??? کیلومتر رودخانه ی هلیل رود بیش از ???محوطه ی تاریخی شناسایی شده است.به اعتقاد بسیاری از باستان شناسان بزرگ ایرا ن وجهان جیرفت همان شهر باستانی «اَرَتَ»است که در لوح گلی که در عراق کشف شده  به شکوه آن به عنوان یک تمدن عظیم  اشاره شده است. نکته ی جالب توجه این است که تا کنون در این ناحیه ابزار  جنگی یافت نشده است واین نمایانگر صلح وآرامش در زمان پادشاهی آن دوران است.

 :: نوشته شده توسط پژمان در تاریخ یکشنبه سوم شهریور 1387 ::

< type=text/java>GetBC(86); آرشیو نظرات
درفش کاویانی

 

 


تاریخ نویسان در باره درفش کاویانی چه مینویسند؟

" تاریخ تبری" مینویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا " اختر کاویان" نیز مینامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده میشد، بر نمی افراشتند.
مسعودی در " مروج الذهب " آنرا از پوست پلنگ میداند که بر چوبهای بلند می آویختند. او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت ارش نوشته است (هر ارش از نوک انگشت تا آرنج دست) .
در " برهان قاطع " و " فرهنگ جهانگیری" آمده است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان میبستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت.
استاد " اسکارمن" مینویسد که از سنجش سه بن مایه به دست آمده، تخته سنگ کنده کاری شده پمپیی، سکه های دودمان " فرته کاره " و شاهنامه فردوسی چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست. بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم وگوهرهای ناب، ستاره ای میدرخشیده است. این درفش چهار پره داشته است که در هسته آن دایره کوچکی دیده میشود و دربالای آن همین دایره به چشم میخورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان میباشند.


در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی یافت میشوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده است: ???? سال پیش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا ???? سال پیش میرد.

درفش کاویانی چگونه برپا گردید؟

فردوسی توسی استاد سخن و قهرمان سترگ پیکارجوی تاریخ ایران که با قلم منش زخم خورده ایرانیان را مرهم نهاد و درمان کرد و آنها را به منش از دست رفته شان آگاه نمود و به خویشتن خویش برگرداند، از درفش کاویانی بارها از " اختر کاویانی" یاد کرده است و در برپا خیزی " کاوه آهنگر" چگونگی درست شدن آنرا بازگو میکند که چنین است:
پس از آنکه کاوه آهنگر در بارگاه ضحاک ماردوش، به بزرگان بیخرد پیرامون ضحاک میتازد و نامه ای را که آنها برای این خونخوار بیدادگر دستینه (امضا) کرده و او را مردی نیکوکار، نیک سرشت، برجسته و مردمدار شناسانده بودند، از هم میدرد، همراه فرزندش از بارگاه بیرون میرود و به میان توده های به خشم آمده میدود و با پاره کردن پیشبند چرمین خود و بر نیزه کردن آن، پیکاری سهمگین و دشمن کوب را پی میریزد که در این باره فردوسی بزرگ چنین میسراید:

بر او انجمن گشت بازارگاه
 چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
 
جهان را سراسر سوی داد خواند
 همی بر خروشید و فریاد خواند
 
بپوشند هنگام زخم درای
 از آن چرم کاهنگران پشت پای
 
همانگه ز بازاز برخواست کرد
 همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
 


همانطور که در گفتار پیش گفته شد، کاوه بسوی فریدون میشتابد و او را می یابد و به یاری مردم او را پادشاه ایران زمین میخوانند. از اینرو فریدون با رایزنی مردم بر درفش کاویانی برسر نیزه که به جنبش درآورنده مردم پر خروش بود ارج مینهد و آنرا غوته ور در زر وسیم گوهری تابناک میکند:


سراندر کشید و همی رفت راست
 بدانست خود کافریدون کجاست
 
بدیدنش آنجا و برخاست غو
 بیامد به درگاه سالارنو
 
به نیکی یکی اختر افکند پی
 چو آن پوست بر نیزه بردید کی
 
ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم
 بیاراست آنرا به دیبای روم
 
همی خواندش کاویانی درفش
 فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش
 

 

این چرم بی ارزش پیشبند آهنگری، بدینگونه برجسته ترین و بزرگترین پدیده فروزانی میگیرد که بر تارک مینشیند و پرتو می افشاند.

از آن پس هر پادشاهی که به تخت مینشیند و تاج شاهی بر سر مینهد به آن سوگند یاد میکند و بر پهنه آن زر و گوهر می افشاند و بر آن ارج بیکران مینهد و آنرا میستاید و بر فراز سر ی افرازد و آنرا نماد شکوهمند آزادی و یکپارجگی و نیرومندی کشور بشمار می آورد:

به شاهی به سر بر نهادی کلاه
 از آن پس هرآنکس که بگرفت گاه
 
برآویختی نو به نو گوهران
 برآن بی بها چرم آهنگران
 
بر آنگونه گشت اختر کاویان
 ز دیبای پرمایه و پرنیان
 
جهان را ازو دل پر امید ود
 که اندر شب تیره، خورشید بود
 
همی بودنی داشت اندر نهان
 بگشت اندرین نیز چندی جهان
 

 

رنگهای درفش کاویانی

بررسیها و پژوهشگرهای گسترده نشان میدهد که درفش کاویانی چرم پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود، آویزان میشده است. در میان پرچم یک ستاره بزرگ یا چهار پره به چشم میخورد که به چهارگوشه آن پایان میافته است. در بالای آن اختر دیگری یافت میشد که چنبره کوچکی بود.
بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت میشده است. در زیر آن در همه گوشه و کنارهایش، رشته نوارهایی که گویی تا پنج تا میرسید، آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک و ناب زیوربندی شده بودند. رشته های آویزان شده بخش زیرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ و زرد و بنفش آراسته بودند.
فردوسی برگزیدن این سه رنگ را از آن فریدون میداند که خود درفش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم و پرنیان نیز آذین بندی نمود که در همین باره سراییده است:

همی خواندش کاویانی درفش
 فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش
 

 

فردوسی در جایی دیگر نیز به همین سه رنگ انگشت میگذارد و میسراید:

ز تابیدن سرخ و زرد و بنفش
 هوا شد بسان پرند درفش
 

 

رنگ سرخ
رنگ سرخ رنگ روز " تیر" سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز به آن "چهارشنبه" میگویند. " تیر" نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین ازریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است.
این رنگ بر روی پرچم کنونی که در زمان قاجاریه با دو رنگ دیگر سپید و سبز که نشانه خانواده بنی امیه و بنی هاشم میباشد، دیده میشود.

رنگ زرد
رنگ زرد رنگ روز " مهر" پایان هفته است که امروز به آن " یکشنبه" میگویند. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد، زیرا زادروز " مهر تابناک" میباشد. این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی، نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگو گر درخشندگی، فروزش و روشنایی است.

رنگ بنفش
رنگ بنفش رنگ " اورمزد" چهارمین روز هفته است که امروز به آن " پنجشنبه" میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه آن است .

 :: نوشته شده توسط آرش آریا در تاریخ چهارشنبه سی ام مرداد 1387 ::

< type=text/java>GetBC(79); آرشیو نظرات
هگمتانه

 

اکباتان(همدان)

همدان(هگمتانه) دارای قدمت وپیشینه ی قدیمی است.دربار آستیاگ درتپه هگمتانه بینندگان رابه

 خودجلب می کند وازدوران مادها سخن می گوید.درفاصله ی پنج کیلومتری همدان در انتهای دره ی

عباس آباد در کنار راه قدیمی در دل کوه دو کتیبه ی بزرگ سنگی وجود دارد که به اصطلاح مردم

 بدان گنجنامه گویند.خشایارشا در این کتیبه می گوید:

«خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید،آن آسمان را آفرید،که مردم را آفرید،

که برای مردم شادی آفرید،که خشایارشا را شاه کرد،یگانه شاه بسیاری،یگانه فرمانروایی از

بسیاری...،من خشایارشا،شاه بزرگ...شاه کشورهای دارای ملل بسیار...،پسر

داریوش شاه هخامنشی.»

هر کدام بیست سطر وسه خط میخی پارسی و عیلامی وبابلی نقش گردیده است.

در سال1304خورشیدی دو لوحه سیم و زر در همدان به دست آمد که اینک در موزه ی ایران

 باستان نگاره داری می شود ومضمون نوشته ها به زمان داریوش بزرگ مربوط می باشد.

از دیگراشیا مکشوفه در همدان می توان به:

1) بشقاب نقره به نام اردشیر اول(موزه ی مترو پلیتن نیویورک)

2) نشان هفت ضلعی زرین با نقش دو شیر(موزه ی ایران باستان)

3) نقش برجسته ی سر شیر وگردن بند 12مهره(موزه ی ایران باستان)

و بسیاری از مجسمه ها ،نشان ها ونقش ها ی بر جسته ی دیگر.

گنجینه ی بسیار با ارزشی هم در سال 1299خورشیدی در همدان یافت شد که به آمریکا

 منتقل گشت و صاحب آن مارسل ویدال گشت.اشیا بدین شرح است:

1) نقش برجسته ی گاو بالدار باسرانسان

2) نقش برجسته گاو بالدار

 3) دو مجسمه ی سر شیر

 4) مجسمه ی سر وگردن بزکوهی

 5) نقش برجسته ی سر بزکوهی

6) نقش سر مرغ افسانه ی شاخدار

7)نشان گرد هخامنشی

 8) نقش برجسته ی شتر

9) خنجر طلا

 10) گوشواره وانگشتر و زنجیر قیطانی و و و ...

این ها اشیا و عتیقه جات گرانبهای مکشوفه در همدان بود که البته شرح یک هزارم آن ها را بیان کردیم.

منبع:کوروش کبیر،فرشاد ابریشمی)